loading...
سایت تفریحی فاز1
امیرعوض نژاد بازدید : 589 شنبه 26 مهر 1393 نظرات (0)

 

دختر: مي دوني فردا عمل قلب دارم؟

 

پسر: آره عزيز دلم

 

دختر: منتظرم ميموني؟

 

پسر رويش را به سمت پنجره اطاق دختر بر ميگرداند تا دختر اشکي که از گونه اش بر زمين ميچکد را نبيند

پسر: منتظرت ميمونم عشقم

دختر: خيلي دوستت دارم

پسر: عاشقتم عزيزم

************

بعد از عمل سختي که دختر داشت و بعد از چندين ساعت بيهوشي کم کم داشت هوشياري خود را به دست مي آورد، به آرامي چشم باز کرد و نام پسر را زمزمه کرد و جوياي او شد.

پرستار: آرووم باش عزيزم تو بايد استراحت کني.

دختر: ولي اون کجاست؟ گفت که منتظرم ميمونه

به همين راحتي گذاشت و رفت؟

پرستار: در حالي که سرنگ آرامش بخش را در سرم دختر خالي ميکرد رو به او گفت: ميدوني کي قلبش رو به تو هديه کرده؟

دختر: بي درنگ که ياد پسر افتاد و اشک از ديدگانش جاري شد: آخه چرا؟؟؟؟؟؟ چرا به من کسي چيزي نگفته بود و بي امان گريه ميکرد

پرستار: شوخي کردم بابا ! رفته دستشويي الان ميآد

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 458
  • کل نظرات : 41
  • افراد آنلاین : 4
  • تعداد اعضا : 12
  • آی پی امروز : 6
  • آی پی دیروز : 13
  • بازدید امروز : 13
  • باردید دیروز : 17
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 64
  • بازدید ماه : 240
  • بازدید سال : 6,294
  • بازدید کلی : 531,587
  • کدهای اختصاصی